English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1435 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
intensive cultivation U اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
SEPP U سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
solvent U قادر به پرداخت قروض
solvents U قادر به پرداخت قروض
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
stoporder U دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
liability U دیون پرداخت
liabilities U دیون پرداخت
insolvency U عجز از پرداخت دیون
insolvency U وقفه در پرداخت دیون
solvents U قادر به پرداخت دیون
insolvence U عجز از پرداخت دیون
solvent U قادر به پرداخت دیون
insolvency U عجز در پرداخت دیون
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
sinking fund U ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
asset U جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
STT U نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
stock U سهام سرمایه
stocked U سهام سرمایه
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
share holding U سرمایه گذاری در سهام
black list U فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
by payment U از طریق پرداخت
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
stock trading U خرید و فروش سهام
equity financing U بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
door step selling U فروش از طریق مراجعه به خانوارها
stakhnovism U افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
paid in cash share U سهام نقدا" پرداخت شده
divided warrant U حواله پرداخت سود سهام
capital apprecation U افزایش ارزش سرمایه
capital widening U افزایش سطحی سرمایه
capital deepening U افزایش عمقی سرمایه
capital gains U افزایش ارزش سرمایه زش
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
time bargain U قرارداد فروش سلم و سلف سهام
monetization U پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
PGP U یات پرداخت از طریق اینترنت انجام میشود
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
paid in capital U سرمایه پرداخت شده
paid up capital U سرمایه پرداخت شده
capital paid in U سرمایه پرداخت شده
assemble capital stock U سرمایه پرداخت نشده
dead stock U موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
S HTTP U سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
graphics U استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
mark up U نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
swops U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
take over bid U پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
ISP U شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
report generator U برای تامین گزارش کامل
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
privacy U جداسازی مبادله پیام برای تامین
pre empt U از پیش برای خود تامین کردن
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
stop loss order U دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
becking mill U غلطک برای افزایش طول
debt income ratio U نسبت قروض به درامد ملی
short covering U خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
microsoft U ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
social security payroll tax U مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
back wardation U خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
beef cattle U گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
stock dividend U سهام صادره بابت سود سهام
pipelining U تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
user cost of capital U هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
net net worth U ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
installment plan U خرید یا فروش اقساطی پرداخت اقساطی
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
fast pill U ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
venting U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
sales U برای فروش حراجی
on offer U اماده برای فروش
secondary U سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
additives U مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
adjective colour U زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
tweak U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaked U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaking U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaks U تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
spot price U قیمت برای فروش فوری
readied U مناسب برای استفاده از یا فروش .
readies U مناسب برای استفاده از یا فروش .
ready U مناسب برای استفاده از یا فروش .
production U ساخت مواد برای فروش
productions U ساخت مواد برای فروش
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
readying U مناسب برای استفاده از یا فروش .
PID U متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
retrieval U سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
lifting body U هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
MediaServer U سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
natural rate hypothesis U هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
expansion U تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
cold rolling U عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
sub woofer U هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
stock jobber U محتکر سهام دلال سهام
Eudora U برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت
lot U جنس عرضه شده برای فروش
sales talk U مذاکره وبازار گرمی برای فروش
cash crop U محصولی که برای فروش فرآوری میشود
products U محصول تولید شده برای فروش
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
product U محصول تولید شده برای فروش
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
normalising U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalize U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalises U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalised U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalizes U ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
personal U ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
expansion board U برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
card U تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
cards U تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
plow back U عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
caught short <idiom> U پول کافی برای پرداخت نداشتن
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
pipeline U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
litotes U کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
pipelines U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
cash on the barrelhead <idiom> U پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
point of sale U محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
multibank dynamic random access memory U حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
MDRAM U حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
pack U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
pre fetch U دستورات CPU ذخیره شده در صف کوتاه موقت پیش از پردازش برای افزایش سرعت اجرا
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
prospectus U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
to boondoggle [American English] U پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
flag U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
record U برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
flags U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
moonlight fliting U گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
promotion money U دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
You will have to pay duty on this. شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
wharfage U وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
an insolvent estate U دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com